داستان آشنایی لازارو، پسر کشاورزی که عده‌ای او را ساده ‎لوح می‎خوانند با تانکردی، پسری نجیب‎زاده که توسط آرزوها و تصوراتش نفرین شده است، می‎باشد.

داستان گروهی از باستان شناسان و بازار سیاه آثار تاریخی را نشان می دهد.

زنی ماجرای دوستی و اختلافات خود را با دختری در مدرسه ابتدایی ناپل در اوایل 1950 روایت می‌کند.

دختر نوجوانی که با مادر و مادربزرگش زندگی می کند، اولین تجربه های جنسی خود را به شکلی سنگین و بیش از حد تجربه می کند.

سرنوشت یک گروه از غریبه ها که هر کدام شخصیتی مرموز دارند که به اعتقادشان میتوانند هر آرزویی را براورده کنند اما در عوض باید ...

دو دهه پیش، «اما» به دنبال مردی بنام «تانکردی ریچی»، که از او خواستگاری کرده بود، روسیه را ترک کرد. اکنون او عضو خانواده قدرتمند صنعتی در میلان، و همینطور مادر سه فرزند است. اما او چندان از زندگی اش راضی نیست، تا اینکه روزی «آنتونیو»، سرآشپزی جوان، که همکار پسرش هم هست، توجه او را به خودش جلب می کند. طولی نمی کشد که رابطه ای را با این مرد جوان آغاز می کند...

داستان زنی که در تعطیلات ساحلی، شروع به مقابله با مشکلات گذشته خود می کند و گرفتار عواقب کارهای گذشته‌ی خود می شود.

هفت دوست قدیمی پس از مدتها، برای صرف شام دور هم جمع می‌شوند و تصمیم می‌گیرند برای خوشگذرانی، پیامها، ایمیل‌ها و تماس‌های تلفنی خود را با بقیه در میان بگذارند و همین موضوع باعث برملا شدن اسرار آنها می‌شود.